بيـوگـرافـي
  

استاد ناصر فرهنگ فر در چهارم آبان ماه سال 1326 شمسي در شهر كهن و تاريخي ري ديده به جهان گشود . استعداد و نبوغ هنري در وجود او موج مي زد از سن هفت سالگي تمبك مي نواخت و چون تمبك نداشت از كوزه هاي سفالي كه مادرش بر روي آن پوست مي كشيد، استفاده مي كرد

   اوايل، پدرش مخالف تمبك نوازي وي بود و معتقد بود كه بايد خوشنويسي را ادامه دهد ولي در آينده ناصر فرهنگ فر هم موسيقي و هم خوشنويسي را دنبال نمود و پيشرفت شگرفي داشت پدرش وقتي استعداد و درخشش او را درزمينه ي موسيقي مشاهده كرد وي را مورد تشويق و ترغيب قرارداد .
پدرش حسينعلي در شهرباني آن زمان مشغول خدمت بود و براي دل خود تار ، نيكو مي نواخت . عمويش حسن ( ملقب به خوشرو ) كه از نوازندگان برجسته بود و تمبك را به شيوه روحوضي ، استادانه مي نواخت و همچنين صـدايي گرم داشت كه معمــولاً اشـــعار ضربي را با همــراهي تمبك مي خواند .
 جدِّ مادريش ميرزا مهديِ خوشنويس از خوشنويسان مشهور دوره قاجار بود كه از او چند قرآن به خط نسخ به يادگار مانده است .

 استاد ناصر فرهنگ فر تمبك را از محمد تركمان كه از خويشان و شاگردان خوب مرحوم اميرناصر افتتاح بود فراگـرفت و پيشرفت چشمگيري نمود . در سالهاي بعد در يك مهماني افتخار آشنايي با استاد حسين تهراني را داشـت و اتفـاقـاً به تمـبك نوازي پرداخـت كه در آخـر استـاد حسين تهراني به صاحب خانه فرمودند : « اين پسر آينده درخشاني دارد » از همين جا افتخار شاگردي استاد حسين تهراني برايش مهيا شد و چند جلسه از محضر استاد استفاده نمود . استاد حسين تهراني معتقد بود كه فرهنگ فر تمبك خوب مي نوازد پس به وي گفت : « بهتر است جهت فراگيري نت نزد محمد اسماعيلي بروي » سپس فرهنگ فر جهت فراگرفتن كتاب استاد تهراني كه در آن وقت جزوه ي دست نويسي بود نزد محمد اسماعيلي رفت.

 از سال 1342 به توصيه ي پدرش به انجمن خوشنويسان رفت و نزد استادان بزرگ خوشنويسي ايران سيّد حسين و سيّد حسن ميرخاني ، علي اكبر كاوه و غلامحسين اميرخاني به شاگردي و تلمذ پرداخت و تا پايان عمر ، براي دل خود به خوشنويسي پرداخت . در همان سالها با برخي از دوستان خود به منزل استاد حسن يكرنگي و استاد سليمان اميرقاسمي كه از استادان آواز و رديف بودند ، مي رفت كه معمولاً محل رفت و آمد ساير بزرگان موسيقي ايران بود و از اين محافل ادبي و هنري كسب فيض مي نمود و گاهي نيز به هنرنمايي مي پرداخت .

 در سال 1349 به اتفاق دوست و هم محلّه اي خود داود گنجه اي به دانشكده هنرهاي زيبا ، نزد استاد نورعلي برومند و دكتر داريوش صفوت رفت و پس از امتحان ساز به عنوان نوازنده و مدرس در مركز حفظ و اشاعه موسيقي شروع به كار كرد و از همان زمان از استاداني چون نورعلي برومند و عبداله دوامي در تمبك نوازي و ضربي خواني قديم ، مطالب بسيار آموخت همچنين در مركز حفظ و اشاعه موسيقي با استاداني چون نورعلي برومند ، سعيد هرمزي، يوسف فروتن و اصغـر بهـاري اغلب اوقـات به هـمنـوازي مي پرداخت .

 استاد فرهنگ فر در سال 1350 در برنامه هاي تلويزيوني هفت شهر عشق ، به خواهش دوست خود بهمن رجبي ، كه در آن زمان گرفتار برنامه هاي جشن هنر بود - فرهنگ فر به همراه استاد بهاري و لطف اله مجد و ... اجراي برنامه نمود. اين نخستين برنامه تلويزيوني وي بود كه بسيار خوش درخشيد .

 از سال 1351 به اتفاق گروه مركز حفظ و اشاعه موسيقي و ساير دوستان هنرمند در برنامه هاي متعدد تلويزيوني ، جشن هنر شيراز، كنسرتهاي داخلي و خارجي و برنامه هاي راديويي گلچين هفته و چند برنامه گلهاي تازه همكاري مستمري داشت . در شهريور ماه سال 1352 به همراه گروه موسيقي مركز حفظ و اشاعه به كشور بلژيك رفت و علاوه بر اجراي برنامه ي موسيقي ، با گروه باله موريس بژار ، به اجراي ضرب زورخانه و آواز پرداخت كه اين برنامه در جشن هنر همان سال به نام باله گلستان در تخت جمشيد اجرا شد .

 در همان سال به توصيه ي استاد نورعلي برومند جهت گرفتن ليسانس موسيقي در دانشكده هنرهاي زيباي تهران به تحصيل پرداخت و به نواختن سه تار مشغول شد امّا در نهايت انصراف داد. دكتر محمّد تقي مسعوديه به وي فرمودند: « تو استاد ريتم و تمبك هستي حيف است كه وقت خود را صرف فرا گرفتن هارموني ، كنترپوان و فوگ و ... كني » در سال 1354 به دعوت رابرت ويلسون كارگردان تئاتر به نيويورك رفت و با گروه تئاتر وي به ضرب نوازي زورخانه و ضربي خواني و آواز پرداخت . در همان سال به عضويت گروه شيدا درآمد و در سال 1356 با تأسيس گروه عارف در گلچين هفته برنامه ي ويژه ي استاد فروتن به اجراي برنامه پرداخت و اين همكاري با تأسيس كانون هنري چاووش تا سال 1363 ادامه يافت .

 استـاد ناصـر فرهنـگ فــر علاوه بر آشنايي به سبك و شيوه هاي مختلف موجود آن زمان ، قبــل از سـن سي سالگي سبكي نو و متمايز بوجود آورد . با ظهور وي در عرصه تمبك نوازي انقلابي در تمبك وريتم پديد آمد كه از وي شخصي پيشرو و نوآور ساخت . او تمبك نوازي نوين را پايه گذاري نمود چنان كه امروزه اكثر نوازندگان تمبك بطور مستقيم يا غير مستقيم از سبك ، تكنيك و انگشت گذاري هاي متنوع وي در نواختن اين ساز استفاده مي كنند .
 او در تدريس و آموزش بسيار سخاوتمند و بزرگوار بود و به همه كس به شرط دارا بودن استعداد و صلاحيت و ظرفيت ، هر آنچه كه مي دانست و مي نواخت و در ذهن داشت ، مي گفت و مي آموخت . وي تكنيكهاي كلاسيك و پايه اي تمبك را چون ريز پُر ،ريز تيمپاني،ريز پلنگ،ريز شلاّ قي ( زورخانه اي ) و ريز ناخني را استادانه مي نواخت و پايه گذار تكنيكهاي جديدي چون پِلنگهاي دو دست به شكلهاي مختلف زينتهاي جديد ، چكشي دست باز ، مالشي ، ريز خشخاشي ، ريز كنجدي و ... بود .

 در مورد پِلنگهاي دو دست به نقل از استاد ، در سال 1349 در كاخ جوانان كنسرتي توسط گروهي از كشور تركيه اجرا مي شد كه نوازنده جواني ، سازي شبيه تمپو را با بند به گردن آويخته بود و با هر دو پِلنگهاي3 دو دست ترمولو Tremolo اجرا مي كرد .

 با توجه به اينكه ناصر فرهنگ فر و بهمن رجبي هر دو در آن كنسرت حضور داشتند از اين حركت ايده گرفته و در سالهاي بعد كم كم پِلنگ با دو دست متداول شد .

 استاد ناصر فرهنگ فر از دهه پنجاه بر روي ريتمهاي لَنگ بسيار كار نمود و اكثريت اين ريتمها ضبط و سپس تبديل به نت گرديد به عنوان نمونه حتّي بر روي شعر حضرت حافظ (عليه الرحمه )

 « زين دايره مينا خونين جگرم مي ده
                                             تا حل كنم اين مشكل در ساغر مينايي »


در مايه افشاري ريتم هفت ضربي گذاشت .

 او نوازنده اي بداهه نواز بود . درتمامي كارهاي تكنوازي ، همنوازي ، و گروه نوازي مي توان اين ويژگي را لمس كرد .به عنوان مثال اگر يك قطعه چهار مضراب را چند بار با وي اجرا مي كردند هر بار به نحوي متفاوت و بديع همنوازي مي كرد .

 استـاد ناصر فرهنگ فـر صدايي بسيار گرم و جذّاب داشت و بسيار خوب آواز مي خواند و بداهه خواني مي كرد و حتّي بقـدري مسلّط بود كه مركب خواني مي كرد . در ضربي خواني صاحب سبك بود و اين كار را استـادانه انجـام مي داد وي در حين خـواندن اشعار گـاهي اوقـات ريتمهـاي پيچيده اي اجرا مي كرد و يك «پلي ريتميك» بوجود مي آورد .

 در گذشته متداول بود كه ضربي خوانان معمولاً قطعاتي را كه ساخته ديگران بود يا تصانيف قديمي را كه از پيش تعيين شده بود اجرا مي كردند ولي استاد ناصر فرهنگ فر به دليل تسلّط بر ادبيـات و شعـر فارسي في البداهه ضربي خواني مي كرد و ضربي ها و ملوديهاي جديد و زيبا خلق مي نمود . گاهي اوقات نيز بر روي همين كارها تعمق بيشتري مي كرد و كارهاي بداهه به تصنيف زيبايي تبديل مي شد به عنوان نمونه : در نوار پير مغان تصنيف صورتگر چين با صداي ملك محمد مسعودي و با تنظيم محمد علي كياني نژاد بر روي شعر حافظ و در نوارفرياد عشق تصنيف پير مي فروش با شعر فروغي بسطامي وتصنيف شعرشهريار با شعر استاد شهريار و صداي سيامك شجـريان با تنظيـم محمد علي كيـاني نـژاد را مي توان نام برد .

 فرهنگ فر در سرودن شعرو نظم نيز دستي توانا داشت. كه مجموعه ي اشعار وي كه شامل غزليات، رباعي، دوبيتي، طنز، هجو و قطعه مي باشد، بزودي انتشار خواهد يافت. غزلي از استاد در اين كتاب تقديم علاقه مندان شده است.

 او براي اجراي برنامه هاي هنري به كشورهاي بلژيك ، آمريكا ، ايتاليا ، آلمان و دانمارك سفركرده بود .
 در باب خصوصيات فردي استاد ناصر فرهنگ فر بايـد گفـت كـه او مـردي عـارف و آزاده، وارسته و متواضع، قلنـدرو مهمان نواز بود كه هيچگاه هنر خود را آلوده نساخت و صرفاً براي ماديات و شهرت به اجراي برنامه نپرداخت براي دل خود سالها ساز نواخت ، ضربي خواني كرد و تصنيف ساخت ، خوشنويسي كرد و شعـر سـرود و سـرانجـام در سـن پنجـاه سـالگي در روز پنجشنبه 23 مرداد ماه 1376 ديـده از جهان فرو بست. روحش شاد، ياد و راهش گرامي باد.